جدول جو
جدول جو

معنی دم نی - جستجوی لغت در جدول جو

دم نی(دُ نِ)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد با 904 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُمْ مَ نا)
یکی از سوراخهای کلاکموش. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ کُ)
چیزی چون بالش و رفاده به صورت دایره انباشته به پشم یا پنبه یا جامه پاره ها یا حصیر بافته شده که آن را در جامه ای گرفته بر در دیگ پلو و چلو نهند تابخاری که از درون دیگ متصاعد شود به خود کشد و دوباره بصورت قطرات آب در دیگ نریزد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَ مَ)
طایفه ای از طوایف بلوچستان مرکزی یعنی ناحیۀ بمپور. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 99)
لغت نامه دهخدا
(دِ مُ)
عاصمۀ موهوم دوزخ. مرکز جهنّم
لغت نامه دهخدا
(گَ دُ مِ فَ)
کنایه از برج عقرب است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نواری چرمی که جهت نگاهداری پالان در زیر دم اسب قرار گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی
دمنی
فرهنگ گویش مازندرانی
در اصطلاح به آدم سیاه سوخته گویند
فرهنگ گویش مازندرانی